Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-03@08:44:37 GMT

باز با گریه به آغوش تو برمی‌گردم!

تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۸۷۸۶۳

باز با گریه به آغوش تو برمی‌گردم!

‍‍‍‍‍‍

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - زینب رجایی: پیر و جوان و مرد و زن و دارا و ندار ندارد. اینجا بی قید و شرط و بی اما و اگر میزبانی می‌کنند و این میزبانی را مثل یک میراث یا بخشی از هویت، نسل به نسل به فرزندان‌شان می‌رسانند. فرقی نمی‌کند؛ هرچه از دستشان بربیاید! در مسیر مشایه دستمال کاغذی تعارف کنند، عطر به دست زائران بزنند یا حتی دست خالی بایستند و مشت‌هایشان را گره کنند و فقط «لبیک یا حسین» بگویند…

اینها را به محدثه می‌گویم، همسفرم در اربعین ۱۴۰۲ که هرچه برای هم از عجایب این سفر می‌گوئیم، تمام نمی‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

موبایلش را درمی‌آورد و فیلمی نشانم می‌دهد. پسر بچه‌ای شیرین با دشداشه مشکی در مسیر زائران، در تقلا است تا به زائران آب بدهد. گاهی زیر دست و پا و لابلای شلوغی‌ها گم می‌شود و کسی او را نمی‌بیند. با این حال آرام و ساکت نمی‌شود و بی‌وقفه با صدای کودکانه‌اش می‌گوید: «مای؟ مای؟» و همین کلمه را هی تکرار می‎‌کند. پسربچه توی فیلم مدام قد بلندی می‌کند تا به دست هرکس که می‌تواند یک آب مربعی بدهد. موفق که می‌شود برمی‌گردد و از بزرگترهایش که او را تشویق می‌کنند دو تا آب دیگر می‌گیرد و دوباره سر پستش می‌آید و باز تکرار می‌کند: «مای؟»

تصویر پسربچه لبخند را روی لب‌هایم پهن می‌کند. محدثه می‌گوید: «زینب! نیم ساعت ایستادم و تماشایش کردم. نمی‌توانستم چشم بردارم. نمی‌توانستم دل بکَنم… بزرگترهایش درست مثل وقتی که بچه راه رفتن را یاد می‌گیرد، صبور و مشتاق ایستاده بودند و نگاهش می‌کردند که او چطور خدمت به زائران را یاد می‌گیرد. پسر بچه هم از آب دادن به زائران خسته نمی‌شد. مردم خم می‌شدند، بوسه‌بارانش می‌کردند و با او عکس می‌گرفتند ولی خودش مصمم بود سریع‌تر رد شوند تا کارش را ادامه بدهد… مثل یک فرهنگ نسل به نسل می‌چرخانند این زائرنوازی را! یک سبک زندگی است برایشان. نمی‌دانم… یک جور عاشقی است.»

بعد انگار یاد بقیه حرفش افتاده باشد، گفت: «ببین! از اینها تا دلت بخواهد توی گوشی و توی خاطراتم دارم… سال‌هاست می‌آیم و برایم عادی نشده. عادت نمی‌کنم انگار! فکر کنم اگر صد سال و صد بار هم بیایم باز هم عادت نکنم. این همه عشق و اشتیاق برای زائرنوازی، با هر سن و با هر وضع مالی، برای همیشه عجیب و بی‌نظیر است… خیلی عجیب!»

تمام شد. ما نماز ظهر اربعین را در بین‌الحرمین خواندیم و روز بعد کوله‌ها را روی دوش انداختیم تا به وطن برگردیم. برای پرواز به سمت تهران با یک مینی‌بوس راهی نجف شدیم و مسیری که قدم به قدم آمده بودیم را روی دور تند به عقب برگشتیم. موکب‌ها و چادرها را جمع کرده بودند و خبری از شور و شلوغی و شیدایی روزهای قبل نبود.

محدثه که سعی داشت ته مانده اینترنت عراقی‌اش را تمام و حلال کند توی اینستاگرام می‌چرخید و من به جای خالی موکب‌ها و نفراتی که باقیمانده کار را جمع می‌کردند زل زده بودم. یک دفعه زد روی شانه‌ام. نگاهش کردم. گریه می‌کرد؛ به پهنای صورت. گوشی را گرفتم. یک فیلم از موکب‌داران بود که بعد از جمع کردن بساط پذیرایی‌شان روی آسفالت مشایه چهار زانو زده بودند و گریه می‌کردند.

او که به گمانم قبل از من هزار بار فیلم را دیده بود، برای بار هزار و یکم همراهم تماشایش کرد و تقریباً به هق‌هق افتاد. حق داشت. عراقی‌ها جوری به جاده نجف به کربلا زل زده بودند و گریه می‌کردند که انگار عزیزترین‌شان از این راه گذشته و رفته و حالا با نگاه کردن به جای پای او غصه روزهای آینده را می‌خورند؛ غصه روزهای دلتنگی…

اشک‌های بی‌صدای‌مان احمد را کنجکاو کرد. فیلم را برای او هم فرستادیم. تماشا کرد و گفت: «به خدا مانده‌ام! نمی‌دانم؛ ما آنها را بیشتر دوست داریم یا آنها ما را؟» سرش را به پشتی صندلی مینی‌بوس تکیه داد و انگار در انتهای حافظه‌اش دنبال چیزی بگردد گفت: «خدایا… چه بود آن شعر؟» و بعد یادش آمد: «آها... نسبت عشق به من نسبت جان است به تن؛ تو بگو من به تو مشتاق‌ترم یا تو به من؟ و بعد مصرع دوم را چند بار تکرار کرد: «تو بگو من به تو مشتاق‌ترم یا تو به من؟!»

محدثه که طرفدار پر و پا قرص شعر معاصر و فاضل نظری، با شنیدن این بیت صورتش را کنار پنجره مینی‌بوس رو به کربلا برگرداند و با صدای لرزان و آغشته به حسرت بیت دیگری از همین شعر را خواند: «باز با گریه به آغوش تو برمی‌گردم؛ چون غریبی که خودش را برساند به وطن...». تمام شد. چای‌های تلخ عراقی، صدای «هلابیکم یا زوارالحسین!»، آب‌های مربعی، شلوغی‌های شیرین، کوله‌های خاکی، مه‌پاش‌های ناتوان، دوش گرفتن با دستگاه کارواش، زنان نشسته در گاری، صدای راه رفتن هزاران نفر در گوش بیابان، عربی حرف زدن با کلمات ایرانی، صدای نوحه‌های عراقی، تمام شد. تمام. تا سال دیگر…

کد خبر 5885591 زينب رجائی

منبع: مهر

کلیدواژه: کربلا اربعین نجف اشرف اربعین 1402 حسین مینی بوس تهران شهر نجف اشرف اربعین حسینی زائران اربعین پیاده روی اربعین ستاد مرکزی اربعین بازگشت زائران اربعین همایش بین المللی پیاده روی اربعین فاضل نظری صفحه اول روزنامه ها اربعین 1402 دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های استان ها زائران اربعین اربعین حسینی کربلا اربعین نجف اشرف عراق پیاده روی اربعین صفحه اول روزنامه های ورزشی مشایه صفحه اول روزنامه های اقتصادی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۸۷۸۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کوه‌ها هم ترک برمی‌دارند!

زندگی مشترک آغاز تجربه‌ای جدید است. زوج‌های جوان وارد فضایی می‌شوند که قبل از این تجربه‌اش نکرده‌اند. به همین دلیل هم ممکن است در مقطعی از زندگی به ویژه مراحل اولیه آن، اختلافاتی باهم پیدا کنند. در این شرایط هیچ چیز به اندازه شناخت اخلاق و درک طرف مقابل به دادمان نخواهد رسید.

 در گزارش پیشین برای بهتر درک شدن خانم‌ها توسط آقایان چند نکته ساده، اما مهم آورده‌ایم. این بار، اما قرار است چند نکته برای خانم‌های عزیز بگوییم تا بیشتر ستون‌های خانه‌شان را درک کنند و بیشتر هوایشان را داشته باشد.

 همین اول کار برایتان یک حدیث از امام علی علیه السلام آورده‌ایم تا بدانید هوای همسر را داشتن چقدر ارزشمند است. ایشان می‌فرماید: «جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.»

*با کلمات شما همسرتان اورست را فتح می‌کند!

همسرتان تنها فردی است که قرار است تا آخر عمر در کنارش باشید، یعنی مهم‌ترین فرد زندگی‌شما، بنابراین با زبان گرم و شیرین به همسرتان انرژی و نشاط هدیه کنید. همانقدر که باید شیرین زبانی کنید همانقدر هم باید از زبان تند و تیزتان خودداری کنید. 

یک بانوی دلسوز مراقب گفته‌هایش هست و هنگامی که با همسرش صحبت می‌کند کلمات را با آرامش به زبان می‌آورد. وقتی همسرش با عصبانیت حرف می‌زند، او را با کلمات ملایم و عاشقانه خلع سلاح می‌کند.

«زهرا رستگار مقدم» کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق می‌گوید: «وقتی مرد‌ها احساسی شوند، فکر می‌کنند اورست را فتح کردند، با حرف‌های زیبا بمب بارانشان کنید. 

وقتی از احساسات خوبشان تعریف شود، بازدهی محبتشان چندین برابر می‌شود. اگر می‌بینید همسرتان روز بدی داشته و بدون دلیل قانع کننده‌ای دنبال دعوا‌های زناشویی می‌گردد، به او بگویید حق دارد که ناراحت و بی‌حوصله باشد. جمله «عزیزم حق با توست» یک روش ساده ولی بسیار مفید برای خلع سلاح طرف مقابل و پیشگیری از دعوا‌های زناشویی بی‌معنی است. بعد از گفتن این جمله همسرتان حرفی برای گفتن ندارد و شما به طور کاملا نامحسوس حرف آخر را زده‌اید.»

*منت گذاشتن ممنوع!

برخی از خانم‌ها یک اخلاق بد دارند و آن منت گذاشتن است. به عنوان مثال هر روز به خاطر خرید جهیزیه، پختن شام و انجام کار منزل، نگهداری بچه‌ها و ... بر سر همسرشان منت می‌گذارند. در حالی که این حرف ها، ناخواسته پایه‌های زندگی‌تان را سست می‌کند. هرگز زندگی را بر اساس منت گذاشتن پایه‌ریزی نکنید، اینکار باعث می‌شود مرد از شما دوری کند و همان اتفاقی بدی که نباید بیفتد، برایتان رقم بخورد. فراموش نکنید زندگی زوجین یعنی اینکه «دیگه ما هر چی داریم به هر دو تعلق دارد» پس نگوییم این مال من است این مال توست...

*از رفتار‌های مردانه پرهیز کنید

اصلی‌ترین دلایل متمایل شدن یک مرد به یک خانم «زنانگی داشتن» اوست. از مدل راه رفتن‌تان تا نگاه کردن و لباس پوشیدن‌تان، همه اینها برای یک مرد مهم است و اگر هر کدام از اینها حالتی مردانه داشته باشد، اصلا خوشایند نیست. مردانه رفتار کردن باعث نمی‌شود یک مرد احساس راحتی بیشتری پیدا کند و کاملا برعکس جواب می‌دهد.

*وقتی کوه‌ها ترک برمی‌دارند!

خانم عزیز هرگز به شوهرتان اهانت نکنید و او را سرزنش نکنید، بلکه برعکس نهایت احترام را برایش قائل باشید و اعمال نیکش را تائید و او را تشویق کنید. وقتی همسرتان درمورد کار، دوستان یا موضوعی صحبت می‌کند، به او توجه کنید. این نشان می‌دهد به نگرانی، علایق و عقاید او احترام می‌گذارید. هیچ چیز بیش از این او را راضی و شاد نمی‌کند.

مرد‌ها مانند کوهی هستند که با بی‌احترامی همسرشان تَرَک برمی‌دارند. رستگار مقدم می‌گوید: «خانمی که به همسرش احترام نمی‌گذارد و او را دست کم می‌گیرد، بدون شک خانه‌اش مثل جهنمی است که پرخاشگری‌ها و ناسازگاری‌های همسرش را با دست‌های خودش به خانه آورده است.»

*دلربایی واقعی این است

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «بهترینِ زنان، زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد.» زنی که برای همسرش خودش را آرایش و زیبا می‌کند. اما در هر چیزی توجه به افراط و تفریط مهم است و خانمی که همه کار‌ها را رها کرده و فقط به پوشش و آرایش و عشوه و ناز کردن پرداخته این خانم دلربا نیست، بلکه نوعی تنبلی و فرار از مسئولیت است. خانمی دلربایی دارد که مدیریت زندگی و اهمیت دادن به ظاهر را با هم انجام دهد.

*همسرتان آدم آهنی نیست

جمله‌ای که باید همواره ورد زبان‌تان باشد، تشکر از همسر است. وقتی همسرتان کار‌های مردانه‌اش را انجام می‌دهد، پیش خودتان نگویید به وظیفه‌اش عمل کرده و نیازی به تشکر نیست. فکر نکنید مردتان به خاطر دست‌های قوی و توانایی‌های مردانه‌اش نیازی به شنیدن تشکر ندارد. در ازای هر قدمی که برای شما و زندگی مشترک‌تان برمی‌دارد، از او تشکر کنید. به او نشان دهید که متوجه هستید برای شما چه کار‌هایی انجام می‌دهد. 

رستگارمقدم می‌گوید: «جملات ساده‌ای مانند «ممنون که مرا صبح‌ها تا ایستگاه اتوبوس می‌رسانی» و «متشکرم که با تمام خستگی‌ات، خرید‌های خانه را انجام می‌دهی»، برای او بسیار انرژی بخش خواهد بود. یا مثلا همسرتان با کلی خستگی از کار و فعالیت روزانه به خانه می‌رسد خانم محترم و با درایت؛ توقع نداشته باشید که همسرتان همه خستگی‌هایش را پشت در بگذارد. همسرتان آدم آهنی نیست، خانه‌ای که شما بانوی آن هستید، بهترین مکان به آرامش رسیدن است، اجازه بدید کمی تجدید قوا کند بعد می‌توانید مسائل و مشکلات خودتان را آن هم با سیاست‌های خاصی برایش مطرح کنید.»

*مامان بازی ممنوع!

برخی از خانم‌ها مثل بچه‌ها دائما به مرد هرچیزی را گوشزد می‌کنند و مدام مثل یک مادر به همسرش «بُکن و نکن» می‌کند. مثلا زنگ می‌زند به همسرش، به او می‌گوید: «دخترمان داره تعطیل میشه، دم در مدرسه‌اش منتظرش نگذاری‌ها، یا خانوم رفته مسافرت زنگ میزنه به مرد میگه ۹ شب یادت نره اشغال را دم در بزاری ها. یا به او می‌گوید یادت باشه بری حموم یا یادت باشه فلان کار را بکنی و…دقیقا مثل بچه‌ها. درحالی که یک خانم با سیاست در رفتارهایش رعایت می‌کند که مادرِ شوهرش نباشد.

*سرزنش و سرکوفت؛ آفت زندگی

یکی از رفتار‌های مخربی که اثرات زیان‌آور و جبران‌ناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد دارد، سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگر است: «صد بار گفتم این کار رو نکن، گوش نکردی حالا بکش، تو همینی دیگه، می‌دونستم این جوری میشه، بفرما اینم نتیجه هنر جناب‌عالی.» 

کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق می‌گوید: «اگر همه ما می‌توانستیم گاهی خود را به جای طرف مقابل‌مان بگذاریم، شاید خیلی از مشکلات و مسائل لاینحل زندگی هرگز اتفاق نمی‌افتاد. سرزنش و سرکوفت زدن به یکدیگر یکی از بزرگ‌ترین آفت‌های زندگی زناشویی به شمار می‌رود.»

*این ۵ ویژگی از شما بهترین می‌سازد

از منظر امام رضا علیه السلام بهترین زن، پنج ویژگی دارد: «آسان‌گیر؛ نرم‌خو؛ موافق و همراه؛ هر وقت شوهرش خشمگین شود، خوابش نبرَد تا وقتی که شوهر از او رضایت پیدا کند؛ هر موقع شوهرش بیرون برود، از خانه و خانواده‌اش در نبود او مراقبت کند. اینطور زنی، یکی از مأموران خداست و مأمور خدا ناامید نمی‌شود…» 

در این گزارش چند نکته درگوشی برای خانم‌های خانه آوردیم تا هرچند ناچیز در بهتر شدن زندگی کمکی کرده باشیم؛ این قبیل گزارش‌های همسرانه را در ادامه بیشتر برایتان روایت می‌کنیم.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • کوه‌ها هم ترک برمی‌دارند!
  • شهید حجت‌الله یوسفیه بعد از ۳۹ سال به آغوش وطن بازگشت
  • لحظه بازگشت یسنا به آغوش مادرش
  • گریه تلخ پیرمرد پس از نابودی زندگی‌اش در آتش سوزی امامزاده ابراهیم
  • گریه تلخ پیرمرد پس از زندگی‌اش در آتش سوزی امامزاده ابراهیم
  • گریه ناگهانی آقای خواننده در هنگام اجرای آهنگ در کنسرت | فیلم
  • دانیال به ترکیب پرسپولیس برمی‌گردد
  • فصل که تمام شود به بارسا برمی‌گردم
  • (ویدیو) گریه ناگهانی مجری صداوسیما روی آنتن زنده
  • فیلم| بازگشت پیکر شهید دفاع مقدس پس از ۳۷ سال انتظار به آغوش خانواده